نه گفتن یک مهارت زندگی است! آنهم از نوع مهم. شاید با خود بگویید که نه گفتن آسان است و دیگر مهارت محسوب نمیشود. ولی درواقع اینطور نیست. وقتی با کسی روبهرو میشوید اعم از دوستان و آشنایان و اعضای فامیل و آنوقت آنها چیزی از شما میخواهند که شما به هر دلیلی دوست ندارید و یا نمیتوانید آن را انجام دهید، آنوقت است که بین دوراهی نه گفتن و یا بله گفتن و به زور زیر بار کاری رفتن قرار میگرید. آنوقت است که میفهمید چقدر این مهارت و تمرین آن میتواند به شما کمک کند. در این مقاله با ما همراه باشید تا یاد بگیرید که بهآسانی نه گفتن را بیاموزید.
قبل از آنکه یاد بگیرید که چگونه نه گفتن را بیاموزیم. بهتر است تا از اهمیت آن با خبر شویم. آنوقت است که میدانید این مهارت از هر مهارتی در زندگی مهمتر است.
شاید فکر میکنید که اگر به دوست، همکار، فامیل، والدین، همسر و فرزندان خود بله بگویید یک انسان عالی و یک دوست و یا شریک بینظیر هستید. وقت آن است که یاد بگیرید که چرا باید چگونه نه گفتن را بیاموزیم؛ اما اول از اهمیت این موضوع میگوییم:
شما مهمترین فرد زندگی خود هستید و لیاقت این را دارید که احساسات و نیازهای خود را در مرکز زندگی خود قرار دهید. تو ارزش اش رو داری. این مسئله میتواند کاملاً چالشبرانگیز باشد، بهویژه هنگامیکه نیازهای شما با نیازهای شخصی که بهشدت به او اهمیت میدهید تعارض داشته باشد. اگرچه اولویتبندی نیازهای خود نسبت به نیازهای شخص دیگر ممکن است خودخواهانه به نظر برسد، اما این میتواند یک مراقبت عمیق از خود باشد و اهمیت نه گفتن را برجسته میکند.
اگر کسی هستید که در مراقبت از دیگران خیلی تلاش میکنید، تصور اینکه چگونه نه بگویید شاید خیلی سخت باشد. شما عادت کردهاید که در مورد افراد دیگر فکر کنید و مطمئن شوید همه خوب هستند. این هدیه فوقالعادهای است که به افراد زندگی خود ارائه میدهید. بااینحال، برای اینکه بتوانید همچنان این مراقبتهای عاشقانه را به افراد دیگر ارائه دهید، باید اطمینان حاصل کنید که نیازهای شما برآورده میشود. یادگیری نه گفتن یک ماده اساسی برای مراقبت از خود است. تعیین مرزهای سالم به شما کمک میکند ذخیره فیزیکی و عاطفی خود را برای ادامه مراقبت از دیگران حفظ کنید، بدون اینکه خود را در این روند از دست بدهید.
اگر واقعاً نمیخواهید به کسی بله بگویید، این میتواند به کینه منجر شود که میتواند بر روی رابطه تأثیر منفی بگذارد. نه گفتن وقتیکه منظور شماست، نشانگر احترام به خود و شخص مقابل است. ازآنجاکه صادق و معتبر هستید – مزیت دیگر نه گفتن این است که شما این رفتار را برای دیگران در زندگی خود الگو میکنید. این میتواند مثالی مثبت از اهمیت این مفهوم باشد. شما ممکن است به آنها القا کنید که در آینده مرزهای سالم با شما یا دیگران تعیین کنند که میتواند این روابط را نیز بهبود بخشد.
قرار نیست وقتی به چیزی نه میگویید آن چیز و یا خیلی چیزهای دیگر را از دست بدهید. هر وقت به چیزی نه میگویید، همزمان به چیز دیگری میگویید بله! شاید بتوان گفت این قانون طبیعت است.
وقتی به کاری که وقت زیادی از شما میگیرید نه میگویید در عوض چیزهای زیادی مانند خوب بیشتر و راحتتر، رفتن به باشگاه، تفریحات دیگر و رفتن سینما، کنسرت و موارد دیگری را میتوانید به دست بیاورید.
هرچه بیشتر تمرین نه گفتن و تعیین مرزها را انجام دهید، راحتی آن نیز بیشتر خواهد شد. وقتی به چگونگی نه گفتن فکر میکنید، یک تکنیک عالی تمرین در شرایط کم خطر است، مانند کاهش چیزی که فروشنده میفروشد. هرچه راحتی و اعتمادبهنفس شما افزایش یابد، در شرایط خطر بالاتری جواب منفی میدهید. بهعنوانمثال، هنگامیکه یکی از عزیزان در مورد چیزی که احساس نمیکنید توانایی قبول آن را دارید از شما کمک بخواهد.
شاید اولش کمی سخت باشد ولی بلاخره یاد میگرید که نه بگویید حتی اگر خیلی سخت باشد. در اینجا چند تمرین ساده و کاربردی وجود دارد که میتوانید آن را پیاده کنید و بهراحتی نه بگویید:
گاهی باید به خود اجازه بدهید که نه بگویید. گاهی ممکن است نه گفتن برای شما عوارضی داشته باشد ولی نباید از آن بترسید و خلاصه اجازه شجاعت بیشتری به خود بدهید.
_اگر هرگز نگویید “نه”، این میتواند عواقب منفی داشته باشد. این باعث میشود دیگران بیشازاندازه روی شما حساب کنند و خلاصه یک زمانی که واقعا نمی توانید کاری را برای آنها انجام دهید آنها با شما قطع ارتباط کنند.
_ اگر خیلی زیاد “نه” بگویید، ممکن است مواردی را که ممکن است برای شما خوب باشند از دست دهید. اگر در انجام کارهایی که نمیخواهید انجام دهید بیشازحد متعهد شوید، وقت زیادی برای خودتان نخواهید داشت.
_برای چیزهایی که واقعاً از آنها لذت میبرید بهجای گفتن “بله” بهعنوان یک واکنش تند و سریع، وقت بگذارید. اگر، مثلاً، موافقت کردید که به یک دوست خود برای انتقال آخر هفته کمک کنید، ممکن است مجبور شوید که دعوت کنید تا با یک گروه دیگر از دوستان خود به یک سفر پیادهروی آخر هفته بروید. این یعنی واکنش تند در ایستادگی کردن در مقابل خواسته درون خودمان! این خودمان که میگوییم معمولاً خود ضعیف ما است که باید تقویت شود.
در صورت داشتن دلیل، همیشه گفتن “نه” راحتتر است. بااینحال، لازم نیست که این دلیل ملموس باشد. بسیاری از مردم فکر میکنند اگر میتوانند کاری انجام دهند، باید این کار را انجام دهند. دلیل شما برای گفتن “نه” میتواند موضوعی ساده از مرزهای شخصی شما باشد. به این فکر کنید که چه مرزهایی دارید و از این واقعیت که اجازه دارید به آنها وفادار بمانید استقبال کنید.
_آنچه را که منطقاً قادر به انجام آن هستید و آنچه واقعاً از انجام آن لذت میبرید، در نظر بگیرید. میتوانید به مواردی که شما را خسته یا حواس شما را پرت میکنند “نه” بگویید. شما میتوانید محدودیتهای مشخصی راجع به آنچه میخواهید و انجام آن را قبول ندارید تعیین کنید.
بهعنوانمثال، شاید اگر شما برای تنهایی ارزش قائل باشید. میتوانید حدومرزی تعیین کنید که آخر هفته دو شب بیرون نروید. میتوانید از این مرز بهعنوان دلیلی برای گفتن “نه” استفاده کنید. بهعنوانمثال، “من دوست دارم شنبه با شما بیرون بروم ، اما من جمعه برنامه دارم. من هرگز دو شب پشت سر هم بیرون نمیروم زیرا خیلی خسته میشوم.”
مردم اغلب “نه” را برای پاسخ قبول نمیکنند. اگر به کسی “نه” بگویید، ممکن است او از تکنیکهای اقناع استفاده کرده و نظر شما را تغییر دهد. از تکنیکهای بالقوه اقناع آگاه باشید تا بتوانید تخلف محکمی ایجاد کنید.
_ممکن است افراد سعی کنند شما را مقصر بدانند و در انجام کاری برای جبران لطف آنها، کاری انجام دهید. به یاد داشته باشید، فقط به این دلیل که شخصی به شما لطف کرد، به این معنی نیست که به او مدیون هستید.
_همچنین ممکن است افراد دو بار سؤال کنند. اگر به یک چیز “نه” بگویید، ممکن است آنها سعی کنند شما را به یک تعهد یا لطف کوچکتر دعوت کنند. به خاطر داشته باشید که محکم باشید. مدام بگویید “نه”
_همچنین ممکن است فردی با مقایسه شما با افراد دیگر سعی کند شما را وادار به انجام کاری کند. آنها ممکن است بگویند شخص دیگری موافقت کرد که به او کمک کند. شما شخص دیگری نیستید. شما مجبور نیستید کاری انجام دهید فقط به این دلیل که شخص دیگری این کار را انجام داده است.
پاسخ تندوتیز شما به درخواست یک لطف، ممکن است گفتن “بله” باشد. عادت کنید که همیشه “بله” اتوماتیک ندهید. وقتی از من خواسته شد کاری انجام دهم، در عوض با این جمله پاسخ دهید: “من به آن فکر میکنم”
_گفتن “من به آن فکر خواهم کرد” معمولاً فرد را از پشت شما خارج میکند. این به شما فرصت میدهد تا واقعاً پاسخ خود را در نظر بگیرید.
_بعد از موافقت در مورد اندیشیدن، میتوانید بعداً تصمیم بگیرید که آیا موافق هستید یا نه. اگر تصمیم به انجام کاری ندارید، میتوانید بعداً “نه” را قاطعانه بدهید.
بهعنوانمثال، یکی از دوستان میپرسد که آیا آخر هفته با او به تعطیلات میروید؟ بگویید، “من باید برنامه خود را جستجو کنم. بگذارید در مورد آن فکر کنم.”
درحالیکه هنگام گفتن “نه” باید قاطع باشید، اگر مؤدب باشید نیز احساس بهتری خواهید داشت. هنگامیکه میخواهید به کسی جواب بدهید، با شروع یک تعارف ضربه را آرام کنید. از اینکه از شما خواسته یا دعوت شده است سپاسگزار باشید.
بهعنوانمثال ” خوشحالم که شما از من خواستهاید که به تعطیلات برویم. این نشان میدهد که چقدر برای من ارزش قائل هستید و به حضور من و بودن با من اهمیت میدهید.
بعد از مهربانی اولیه ، میتوانید بگویید “نه”. اینجا محکم باشید! شما باید به صراحت بگویید “نه” و در این مسئله قاطع باشید تا فرد دیگر اصرار نکند و از شما درخواست نکند.
بهعنوانمثال، “من واقعاً وقت این ندارم که آخر هفته با شما به تعطیلات بروم. من از قبل برنامههای زیادی با خانواده دارم.
شما باید ضمن صریح بودن روی همه یک تاثیر خوب بگذارید. شما میتوانید بدون وقاحت و پرخاشگری محکم باشید. از شخص به خاطر اینکه به شما فکر میکند تشکر کنید و برای آنها آرزوی موفقیت کنید.
بهعنوانمثال، “دوباره ، خوشحالم که از من برای تعطیلات آخر هفته دعوت کردهاید. ولی میتوانید از فرد دیگری برای همراهی دعوت کنید.”
اگر لازم است یاد بگیرید که “نه” بگویید، ممکن است بهطور عادت از آن اجتناب کنید. به هر دلیل اساسی فکر کنید که ممکن است از پذیرفتن شخصی ناراحت باشید. این میتواند به شما کمک کند تا تشخیص دهید ناتوانی در گفتن “نه” غیرمنطقی است.
_شاید ذاتاً شما یک شخص دلپذیر باشید. شاید نخواهید دیگران را ناراحت کنید.
_ همچنین ممکن است از رویارویی جلوگیری کنید. حتی یک رویارویی کوچک ممکن است برای شما استرسآور باشد.
_حتی ممکن است نگران عصبانی شدن مردم باشید. ممکن است غیرمنطقی احساس کنید اگر بگویید “نه” مردم از شما خوششان نخواهد آمد.
به خاطر داشته باشید که برای گفتن “نه” نیازی به دلیل ندارید بعضی از افراد احساس میکنند باید دلیل خوبی برای نه گفتن داشته باشند، اما اینطور نیست. اگر نمیخواهید کاری انجام دهید، پس مجبور نیستید آن را انجام دهید. در شرایطی که نمیتوانید دلیلی برای نه گفتن بیندیشید، این را به خود یادآوری کنید.
_بهعنوانمثال، اگر دوستی شما را به دیدن یک کنسرت با او دعوت میکند و شما بهراحتی موسیقی زنده را دوست ندارید، این را بگویید. سعی کنید بگویید، “نه متشکرم. من طرفدار موسیقی زنده نیستم ، بنابراین نمیخواهم شما را همراهی کنم. ”
یا، اگر کسی شما را در شبی دعوت میکند که فقط دوست ندارید بهجایی بروید، سپس سعی کنید بگویید: “میدانید ، من واقعاً حوصله امشب بیرون آمدن ندارم، شاید وقت دیگری.”
برای مهارت گفتن “نه” باید مرزهای خود را بپذیرید. مرزها شخصی و معمولاً ذهنی هستند. اشکالی ندارد اگر مرزهای شما با مرزهای دیگری متفاوت باشد. با مرزهای خود راحت باشید و به خود اجازه دهید کنار آنها بایستید.
_مرزها فرافکنی شما هستند؛ بنابراین، هیچ ارزش ذاتی در مرزها وجود ندارد. مرزهای شما از شخص دیگری بهتر یا بدتر نیست.
_هرگز مرزهای خود را با مرزهای شخص دیگر مقایسه نکنید. بهعنوانمثال ممکن است احساس گناه کنید که یک همکار اشتیاق بیشتری برای رفتن به کنسرت دارد. این میتواند با محدودیت شما متفاوت باشد.
_همکار شما ممکن است برونگرا باشد یا کمتر از شما خجالتی باشد. مشکلی نیست اشکالی ندارد که شما به چنین رویدادهایی “نه” بگویید، حتی اگر دیگران نگویند، زیرا آنها مرزهای شخصی شما را نقض میکنند.
پس از پاسخ دادن، به گذشته نگاه نکنید. اگر تمایل دارید که نسبت به تصمیمات خود مبالغه کنید، این میتواند گفتن “نه” را دشوارتر کند. پس از گفتن “نه” ، تصمیم خود را بپذیرید و جلو بروید.
_ بر احساس خوبی تمرکز کنید. اگر به چیزی که احتمالاً تخلیه یا استرسزا است “نه” گفتید، باید احساس راحتی کنید.
_ احساسات مثبت خود را در مورد گفتن “نه” در اولویت قرار دهید. سعی کنید احساس گناه را از بین ببرید.
5_درک کنید که نه گفتن میتواند از کینهتوزی جلوگیری کند
گفتن “بله” خیلی اوقات میتواند به کینه منجر شود. اگر ذاتاً از بودن و تعامل با دیگران لذت ببرید ممکن است دوست داشته باشید که بیشتر بگویید بله! بهعنوانمثال وقتی دوست شما به لطف و کمک شما نیاز دارد باید مرتبط به آن بله بگویید. این باعث میشود که دوستان شما لطف و کمک شما را وظیفه شما بداند و یک بار که نتوانید آن را انجام دهید و نه بگوید بعث کینه شما شود.
روی ایجاد ارزش شخصی خود کار کنید. شاید یک دلیل اینکه بعضی از افراد برای نه گفتن مقاومت میکنند این باشد که خواستهها و نیازهای آنها بهاندازه خواستهها و نیازهای دیگران مهم است. برای جلوگیری از احساس گناه از گفتن “نه” ، سعی کنید در تقویت ارزش شخصی خود کار کنید. برخی از استراتژیهایی که ممکن است امتحان کنید عبارتاند از:
_ نوشتن فهرستی از نقاط قوت خود.
_ برای تشویق خودتان از صحبتهای شخصی مثبت استفاده کنید.
_ در مورد علایق خود کاوش کنید و برای خود وقت بگذارید.
_ از مقایسه خود با افراد دیگر خودداری کنید.
_ اهداف واقعبینانهای برای خود تعیین کنید
در این نوشتار در مورد یکی از مهمترین نیازهای هر فردی یعنی نیاز به نه گفتن صحبت کردیم. نیازی که شاید خود شخص متوجه بودن و اهمیت آن نباشد ولی بودن و استفاده از آن میتواند تأثیر خوبی در زندگی افراد و موفقیتهای کاری و زندگی داشته باشد. نه گفتن شاید برای برخی افراد مشکل باشد بنابراین باید آن را تمرین کرد. به این فکر کنید که در مقابل نه گفتن میتوانید چیزهای با ارزش دیگری کسب میکنید و همچنین بهمرور اعتمادبهنفس شما بیشتر میشود.