شاید تا به حالی زیاد شنیدهاید که ” فلانی نمیتواند احساسات خود را کنترل کند” درواقع این افراد از هوش هیجانی برخوردار نیستند و نمیتوانند عواطف خود را یا دیگران را مدیریت کنند.
کاربرد هوش هیجانی . هوش هیجانی که اسمهای دیگری مانند هوش عاطفی یا احساسی هم دارد، بخش از علم روانشناسی است که به مطالعه شناخت احساسات و عواطف و هیجانات افراد میپردازد.
در این نوشتار میخواهیم در مورد هوش هیجانی، کاربرد هوش هیجانی و مواردی ازایندست بیشتر بدانیم.
هوش هیجانی (EI) به توانایی درک، کنترل و ارزیابی احساسات اشاره دارد. برخی از محققان معتقدند که هوش هیجانی قابل یادگیری و تقویت است، درحالیکه دیگران ادعا میکنند که این یک ویژگی ذاتی است.
توانایی بیان و کنترل احساسات ضروری است، اما توانایی درک، تفسیر و پاسخ به احساسات دیگران نیز ضروری است. دنیایی را تصور کنید که در آن شما نمیتوانید درک کنید که یک دوست از چه چیزی ناراحت است یا وقتیکه یک همکار عصبانی است. روانشناسان از این توانایی بهعنوان هوش هیجانی یاد میکنند و حتی برخی از کارشناسان معتقدند که این موفقیت در موفقیت کلی شما در زندگی میتواند بیش از ضریب هوشی باشد.
همانطور که میدانیم، باهوشترین افراد نیستند که در زندگی موفقترین هستند. شما احتمالاً افرادی را میشناسید که ازنظر تحصیلی درخشان هستند و درعینحال ازنظر اجتماعی در کار یا روابط شخصی خود ناتوان بوده و موفق نیستند. توانایی ذهنی یا ضریب هوشی شما (IQ) بهتنهایی برای دستیابی به موفقیت در زندگی کافی نیست. بله، ضریب هوشی شما میتواند به شما کمک کند وارد دانشگاه شوید، اما این هوش هیجانی شما است که به شما کمک میکند استرس و احساسات را هنگام مواجه شدن با امتحانات نهایی خود مدیریت کنید. ضریب هوشی و هوش هیجانی بهطور همزمان وجود دارند و وقتی از یکدیگر تأثیر میگیرند بسیار مؤثر هستند.
شاید با خود بگویید که خب کاربرد هوش هیجانی در کجاست. اصلاً احساسات و عواطف خود و دیگران را مدیریت کنیم چه میشود:
هوش هیجانی بالا میتواند به شما کمک کند تا از پیچیدگیهای اجتماعی محل کار استفاده کنید، دیگران را هدایت و انگیزه دهید و در حرفه خود سرآمد باشید. در حقیقت، وقتی نوبت به ارزیابی کاندیداهای مهم شغلی میرسد، اکنون بسیاری از شرکتها هوش هیجانی را بهاندازه تواناییهای فنی مهم ارزیابی میکنند و قبل از استخدام از آزمون EQ استفاده میکنند.
شما اگر قادر به کنترل احساسات خود نیستید، احتمالاً استرس خود را نیز کنترل نمیکنید. این میتواند منجر به مشکلات جدی سلامتی شود. استرس کنترل نشده فشارخون را بالا میبرد، سیستم ایمنی را سرکوب میکند، خطر حملات قلبی و مغزی را افزایش میدهد، به ناباروری کمک میکند و روند پیری را تسریع میکند. اولین قدم برای بهبود هوش هیجانی یادگیری نحوه کنترل استرس است.
احساسات و استرس کنترل نشده همچنین میتواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد و شما را در برابر اضطراب و افسردگی آسیبپذیر کند. اگر قادر به درک، احساس راحتی و مدیریت احساسات خود نیستید، برای ایجاد روابط قوی نیز تلاش خواهید کرد. این به نوبه خود میتواند احساس تنهایی و انزوا را در شما ایجاد کند و مشکلات روانی را بیشتر تشدید کند.
با درک احساسات و چگونگی کنترل آنها، بهتر میتوانید احساس خود را بیان کرده و احساس دیگران را درک کنید. این به شما امکان میدهد که بهطور موثقتری ارتباط برقرار کنید و روابط محکمتری را هم در محل کار و هم در زندگی شخصی خود برقرار کنید.
همسو بودن با احساسات شما در جهت یک هدف اجتماعی است و شما را به سایر افراد و دنیای اطراف متصل میکند. هوش اجتماعی شما را قادر میسازد تا دوست خود را از دشمن تشخیص دهید، میزان علاقه فرد دیگر به خود را بسنجید، استرس را کاهش دهید، سیستم عصبی خود را از طریق ارتباطات اجتماعی متعادل کنید و احساس دوست داشته شدن و خوشبختی کنید.
به گفته برخی محققان، مهارتهای تشکیلدهنده هوش هیجانی را میتوان در هر زمان یاد گرفت. بااینحال، مهم است که به یاد داشته باشید که بین یادگیری ساده EQ و استفاده از این دانش در زندگی شما تفاوت وجود دارد. فقط به این دلیل که میدانید باید کاری انجام دهید، به معنای انجام این کار نیست.
بهمنظور تغییر دائمی رفتار از راههایی که شما را تحتفشار قرار میدهند، باید یاد بگیرید که چگونه در لحظه و در روابط خود بر استرس غلبه کنید تا ازنظر احساسی آگاه باشید.
مهارتهای کلیدی برای ایجاد EQ و بهبود توانایی شما در مدیریت احساسات و ارتباط با دیگران عبارتاند از:
1_خود مدیریتی
2_خودآگاهی
3_آگاهی اجتماعی
4_مدیریت روابط
برای اینکه بتوانید EQ خود را درگیر کنید، باید بتوانید از احساسات خود برای تصمیمگیری سازنده در مورد رفتار خود استفاده کنید. وقتی بیشازحد استرس پیدا میکنید، میتوانید کنترل احساسات و توانایی عمل متفکرانه و مناسب را از دست دهید.
به زمانی فکر کنید که استرس شما را تحتفشار قرار داده است. آیا آسان فکر کردن یا تصمیمگیری منطقی آسان بود؟ احتمالاً نه. هنگامیکه بیشازحد تحتفشار قرار میگیرید، توانایی شما برای تفکر روشن و ارزیابی دقیق احساسات خود و دیگران به خطر میافتد.
احساسات اطلاعات مهمی هستند که در مورد خودتان و دیگران به شما میگویند، اما در برابر استرسی که ما را از منطقه راحتی خارج میکند، میتوانیم بیشازحد تحتفشار قرار بگیریم و کنترل خود را از دست بدهیم. با توانایی مدیریت استرس و حضور عاطفی، میتوانید یاد بگیرید که اطلاعات ناراحتکننده را دریافت کنید بدون اینکه اجازه دهید افکار و خویشتنداری شما را کنار بگذارد. شما قادر خواهید بود گزینههایی را انتخاب کنید که به شما امکان کنترل احساسات و رفتارهای تکانشی، مدیریت احساسات خود را به روشهای سالم، ابتکار عمل، پیگیری تعهدات و سازگار شدن با شرایط متغیر داشته باشید.
مدیریت استرس فقط اولین قدم برای ایجاد هوش هیجانی است. علم دلبستگی نشان میدهد که تجربه عاطفی فعلی شما احتمالاً بازتابی از تجربه اولیه زندگی شما است. توانایی شما در مدیریت احساسات اصلی مانند خشم، غم، ترس و شادی اغلب به کیفیت و قوام تجربیات عاطفی اولیه زندگی شما بستگی دارد. اگر سرپرست اصلی شما بهعنوان یک کودک احساسات شما را درک کرده و برای آنها ارزش قائل است، احتمالاً احساسات شما به سرمایههای ارزشمندی در زندگی بزرگسالی تبدیل شدهاند؛ اما، اگر تجربیات عاطفی شما در دوران کودکی گیجکننده، تهدیدکننده یا دردناک بود، بهاحتمالزیاد سعی کردهاید از احساسات خود فاصله بگیرید.
اما اینکه بتوانید به احساسات خود متصل شوید – داشتن یک ارتباط لحظهبهلحظه با تغییر احساسات خود – نکته کلیدی در درک چگونگی تأثیر احساسات بر افکار و اعمال شما است.
آیا احساسات شما با احساسات جسمی همراه است که در مکانهایی مانند معده، گلو یا سینه تجربه میکنید؟
آیا احساسات و عواطف فردی مانند خشم، غم، ترس و شادی را تجربه میکنید که هرکدام در حالتهای ظریف صورت مشهود است؟
آیا میتوانید احساسات شدیدی را تجربه کنید که بهاندازه کافی قوی باشد تا بتواند توجه شما و دیگران را به خود جلب کند؟
آیا به احساسات خود توجه میکنید؟ آیا آنها در تصمیمگیری شما نقش دارند؟
اگر هرکدام از تجارب بالا برای شما ناشناخته است، احتمالاً احساسات خود را سرکوب کردهاید. برای ایجاد EQ و احساسات سالم، باید دوباره به احساسات اصلی خود متصل شوید، آنها را بپذیرید و با آنها راحت باشید. با تمرین ذهن آگاهی میتوانید به این مهم دست پیدا کنید.
ذهن آگاهی عملی است که میتواند توجه شما را به لحظه فعلی متمرکز کند. پرورش ذهن آگاهی ریشه در آیین بودا دارد، اما اکثر ادیان شامل نوعی روش مشابه دعا یا مراقبه هستند. ذهن آگاهی به شما کمک میکند تا مشغله فکر خود را به سمت درک لحظهای، احساسات جسمی و عاطفی خود سوق دهید و دیدگاه وسیعتری از زندگی ایجاد میکند. ذهن آگاهی شما را آرام و متمرکز میکند و باعث میشود در این کار از خودآگاهی بیشتری داشته باشید.
آگاهی اجتماعی شما را قادر میسازد نشانههای غیرکلامی که دیگران بهطور مداوم برای برقراری ارتباط با شما استفاده میکنند را تشخیص و تفسیر کنید. این نشانهها به شما اطلاع میدهند که دیگران واقعاً چگونه احساس میکنند، چگونه حالت عاطفی آنها لحظهبهلحظه تغییر میکند و آنچه واقعاً برای آنها مهم است.
هنگامیکه گروههایی از افراد نشانههای غیرکلامی مشابهی را ارسال میکنند، شما میتوانید پویایی قدرت و تجربیات عاطفی مشترک گروه را بخوانید و درک کنید. بهطور خلاصه با تقویت آگاهی اجتماعی شما همدل هستید و ازنظر اجتماعی راحت هستید.
کار خوب با دیگران روندی است که با آگاهی عاطفی و توانایی شما در شناخت و درک آنچه دیگران تجربه میکنند آغاز میشود. وقتی آگاهی عاطفی وارد بازی شد، میتوانید مهارتهای اجتماعی / عاطفی اضافی را ایجاد کنید که روابط شما را مؤثرتر مثمر ثمر و رضایتبخشتر میکند.
از میزان مؤثر استفاده خود از ارتباطات غیرکلامی آگاه شوید. جلوگیری از ارسال پیامهای غیرکلامی به دیگران در مورد آنچه فکر میکنید و احساس میکنید غیرممکن است. بسیاری از ماهیچههای صورت، بهویژه عضلات اطراف چشم، بینی، دهان و پیشانی، به شما کمک میکنند تا احساسات خود را به زبان بیاورید و همچنین قصد عاطفی افراد دیگر را بخوانید. قسمت احساسی مغز شما همیشه روشن است – و حتی اگر پیامهای آن را نادیده بگیرید – دیگران این کار را نمیکنند. شناخت پیامهای غیرکلامی که برای دیگران ارسال میکنید میتواند سهم بزرگی در بهبود روابط شما داشته باشد.
برای رفع استرس از شوخطبعی و بازی استفاده کنید. شوخطبعی، خنده و بازی، پادزهر طبیعی استرس است. اینها بارهای شما را کم میکنند و به شما کمک میکنند تا همه چیز را در تحت کنترل داشته باشید. خنده سیستم عصبی شما را به تعادل میرساند، استرس را کاهش میدهد، شما را آرام میکند، ذهن شما را تیزتر میکند و باعث میشود همدلی بیشتری داشته باشید.
بیاموزید که درگیری را فرصتی برای نزدیک شدن به دیگران ببینید. درگیری و اختلاف در روابط انسانی اجتنابناپذیر است. دو نفر احتمالاً نمیتوانند هر زمان نیاز، نظر و انتظار یکسانی داشته باشند. بااینحال، این چیز بدی نیست. حل تعارض به روشهای سالم و سازنده میتواند اعتماد افراد را تقویت کند. وقتی تعارض بهعنوان تهدید یا مجازات تلقی نشود، باعث ایجاد آزادی، خلاقیت و ایمنی در روابط میشود.
در این نوشتار در مورد کاربرد هوش هیجانی صحبت کردیم. هوش هیجانی گاهی بسیار مهمتر از ضریب هوشی یا همان آی کیو شما است. ضریب هوشی شاید فقط به درد درس خواندن بخورد ولی تمام زندگی افراد که به درست خواندن و تحصیل تعلق ندارد. بیشتر زندگی مربوط به ارتباطات افراد و روابط کاری و زندگی و مواردی ازایندست است که لازم است آن را مدیریت کنیم. فقط با داشتن یک هوش هیجانی خوب به همراه ضریب هوشی معمولی است که میشود روابط سالمتری با دیگران داشته باشیم و بهتر زندگی کنیم.